تفاوتهای بین انسانها امری عادی است، زیرا ما از حوزههای حرفهای مختلف آمدهایم، از مناطق، کشورهای مختلف هستیم و طرز تفکر، احساس و رفتار متفاوتی داریم.
پذیرش تفاوت ها
به همین دلیل، توصیه میشود که ذهن خود را آموزش دهیم تا یاد بگیریم تفاوتها را در تمام زمینههای زندگیمان بپذیریم، و انجام این کار فقط برای رویدادهای احتمالی در طول کارناوال یا غرور همجنسگرا مفید نیست.
و آن این است که علیرغم پیشرفت هایی که از نظر تنوع تجربه شده است، هنوز پر از تناقض هستیم.
از یک طرف، جهانی شدن ما را به یک عامل شناسایی نزدیکتر می کند که باعث می شود بیشتر و بیشتر در سلیقه ها و ترجیحات همگن باشیم. از این رو، ما در مراکز خرید پایتخت های اصلی جهان همان مارک های لباس را می یابیم یا اینکه پاستا ایتالیایی می تواند مردم را از هر عرض جغرافیایی تغذیه کند.
به عنوان همتای این چشم انداز جهانی، آنهایی که موفق می شوند و آنهایی که از میان جمعیت متمایز می شوند، افرادی هستند که ایده متفاوتی دارند و جرأت می کنند از کمد مربوطه خود بیرون بیایند و به دنبال یک منطقه آسایش تجدید شوند.
این تفاوت مواردی از نویسندگانی را به ما نشان میدهد که با ارائه موضوعات تابو جرات کردهاند اینرسی نظم جهانی رمزگذاری شده در جزمهای قدیمی را بشکنند. ورزشکارانی که با جمع آوری رکوردهای مطلق از قوانین فیزیک فراتر می روند. یا به دانشمندانی که درمانی برای یک بیماری به اصطلاح “نادر” کشف کرده اند.
وجه مشترک همه آنها این است که مسیر متفاوتی را دنبال کرده اند که آنها را به هدفی با نتیجه متفاوت رسانده است. به عبارت دیگر، میتوان گفت که این افراد پرچم پیشرفت را به اهتزاز در میآورند، زیرا بر اساس برابری بهعنوان یک عامل تشخیص مشروع برای همه مردم، هویت خود را از طریق تفاوت طراحی کردهاند.
و چه چیزی شما را از دیگران متمایز می کند؟
چه کیفیتی شما را متمایز می کند؟ یا اینگونه به آن نگاه کنید، تفاوت برعکس برابری است. هرچه ویژگی های کمتری را با افراد دیگر به اشتراک بگذارید، تفاوت بزرگتر است.
تصور می شود که فرد تمایل دارد با افراد مشابه ارتباط برقرار کند، زیرا در انرژی و زمان صرف شده برای شناخت ذهنیتی متفاوت از ذهنیت ما صرفه جویی می کند.
فراتر از این عامل شرطی، پیشگیری یا امتناع از معاشرت با افراد مختلف به دلیل درهم تنیدگی ستیزه جویانه باورها و ترس از اینکه ساختار ذهنی ما مبتنی بر ارزش های هویتی مانند تکه های یک دومینو مختل شود وجود دارد.
راه های زیادی برای رفع تفاوت ها وجود دارد. در اینجا ۳ رایج ترین آنها وجود دارد:
- ما نقطه نظرات خود را تقویت می کنیم.
- ما رفتار دیگران را می پذیریم.
- ما تغییر می کنیم.
۱٫ شما نقطه نظرات خود را تقویت می کنید.
شما تنبل هستید که باورهایی را که برای مدت طولانی داشته اید و به شما کمک کرده زنده بمانید و به جایی که هستید، تغییر دهید. فکر میکنید همه چیز را میدانید، ایدههای دیگران را رد میکنید و ارزش بسیار کمی برای آن قائل هستید.
وقتی با دیدگاههایی متفاوت از دیدگاههای خود مواجه میشوید، درگیریهای درونی زیادی دارید زیرا باورهای شما از فرهنگ شما یا افرادی که بیشتر دوستشان دارید، مانند والدینتان، سرچشمه میگیرد. بدترین چیز این است که در بسیاری از موارد اینها بر اساس “اعتماد” است و نه بر اساس حقایق واقعی مبتنی بر دانش علمی اثبات شده.
شما اعتقادات خود را تحمیل می کنید زیرا می ترسید با ایجاد موانعی کنترل خود را از دست بدهید تا باورهای دیگران بر شما تأثیر نگذارد و از ناامنی های خود محافظت کنید. تصور کنید که یک کاتولیک سرسخت هستید و متقاعد شده اید که جهنم یا بهشت وجود ندارد،
۲٫ شما رفتار دیگران را می پذیرید
کنجکاوی به شما کمک می کند تا راه های دیگر درک جهان را درک کنید و رویکردهای ناشناخته دیگری را بپذیرید.
بنابراین، پذیرش دیگران به شما این فرصت را می دهد که یاد بگیرید و با هر فرد با سطحی از احترام و مهربانی رفتار کنید. همچنین، توجه بیشتری به دیگران نشان می دهید، درک بیشتری دارید و تمایل بیشتری به کمک دارید.
۳٫ شما تغییر می کنید
در این سطح از تئوری به عمل می روید. پس از مشاهده نتایج رفتارهای دیگران، تصمیم می گیرید آنها را عملی کنید و نتایج کاملاً متفاوتی نسبت به آنچه به دست آورده بودید پیدا کنید.
قصد من این نیست که شما تغییر کنید، فقط این است که به ۵ فایده ای که از پذیرش تفاوت ها می گیرید فکر کنید:
۱٫ چیزهای جدیدی یاد خواهید گرفت
همه می توانند چیز جدیدی به شما بیاموزند و ممکن است جرقه ای از الهام یا ایده ای درخشان داشته باشید. مشتری معماری را به عنوان شریک انتخاب کرد که طرز فکری متفاوت از او داشت. او از طریق تأثیر شریک زندگی خود، مزایای تفکر استقرایی را آموخت.
۲٫ دوستان جالب تری پیدا خواهید کرد
وقتی قضاوت نمی کنید، مردم به سمت شما کشیده می شوند. این به ایجاد یک شبکه دوستانه التقاطی تر تبدیل می شود. امروز دوستان ما از نقاط مختلف دنیا آمده اند.
هنگامی که با او در شهر گشت می زد، متوجه شد که بسیاری از جنبه های شهر خود را ندیده است. بینش دوستش دیدگاه خودش را غنی کرد.
۳٫ شما فرد مترقی تری خواهید بود
ما به دلیل اینترنت و سهولت سفر، واحد کوچکتر و منسجمتری هستیم. دیاسپورای جهانی ما مملو از جمعیتی با هویت فرهنگی پیچیده تر است. ما مثل پیاز هستیم، برای شناختن یک نفر باید چندین لایه را برداریم تا به لایه اول برسیم.
با حساسیت بیشتر نسبت به این تغییرات، روند پیشرفت این فرهنگ جهانی را دنبال می کنیم. اکنون ما خود را با شهروندانی می یابیم که فرزندان زوج های مختلط هستند و در فرهنگ سوم زندگی می کنند.
بنابراین، ما می توانیم یک اسپانیایی با مادری ایتالیایی و پدری فرانسوی پیدا کنیم که در اسپانیا با هم آشنا شده و تصمیم گرفتند در آلمان زندگی کنند.
۴٫ احساس بهتری خواهید داشت
وقتی هر نوع مقاومت و نفرت نسبت به گروهی را تجربه می کنید، در ارتعاش انرژی کمتری شرکت می کنید. اگر بر این مقاومت غلبه کنید، احساس سبکی، شادی و شادی و رضایت بیشتری خواهید داشت.
تنش، خانوادههای از هم گسیخته و موقعیتهایی که باعث میشود احساسات منفی را تجربه کنیم، بسیار بیشتر خواهد بود.
منبع : تفاوت های میان خود و همسرتان را بپذیرید | پذیرش تفاوت ها