loading...

حسام قدس

بازدید : 77
پنجشنبه 12 مرداد 1402 زمان : 21:00

برای زیستن کودک در دنیای بزرگسالان ارزش های مهمی هستند که باید به آنها اموزش داد و این ارزش ها را پیگیری کرد. کودک پنج ساله آماده یادگیری این ارزش هاست، آنها را تنها نگذارید:

ارزش شماره ۱: صداقت

به کودکانتان کمک کنید تا راهی پیدا کنند که واقعیت را بگویند

بهترین راه برای راستگویی کودکان این است که خودمان فردی راستگو باشیم. به این داستان توجه کنید: سارا تصمیم گرفت که زمان های بازی پسر سه ساله اش را با دوستش پارسا محدود کند. پسرها اخیرا خیلی با هم دعوا می کردند و سارا فکر کرد که بهتر است که انها برای مدتی از هم جدا باشند و همدیگر را نبینند. بنابراین یک روز بعد از ظهر وقتی که مادر پارسا زنگ زد تا با همدیگر باشند، سارا گفت که پسرش کیان مریض است.

با شنیدن این جمله پسرش پرسید، «مامان من مریضم؟ من چم شده؟» سارا با ترس به پسرش نگاه کرد، و به او گفت که او فقط گفته که او مریض شده است، چون نمی خواسته که مادر پارسا را ناراحت کند. سپس سارا وارد یک سری توضیحات پیچیده در رابطه با تفاوت بین انواع مختلف دروغ شد، و کیان گیج شده بود. تمام چیزی که کیان متوجه شد این بود که بعضی وقت ها دروغ گفتن درست است، در حقیقت، این کاری است که مردم انجام می دهند.

رفتار شما راهنمای کودک است، بنابراین بسیار مهم است که شما سعی کنید که از دروغ گفتن و گول زدن دیگران پرهیز کنید، حتی زمانی که دروغ گفتن بی ضرر به نظر می رسد (هیچ وقت، برای مثال، چیزی مانند «بیا به بابا نگوییم که ما امروز بعد از ظهر شکلات داشتیم.» را نگویید) بگذارید که فرزندتان بشنود که شما با دیگر بزرگسالان صادق هستید. بهتر بود که سار: می گفت: « امروز روز خوبی برای بازی کردن نیست. من خیلی نگرانم چون پسرها هفته ی گذشته خیلی با هم دعوا کردند. من فکر می کنم که آنها باید رابطه شان را قطع کنند.»

راه دیگری که برای رشد ارزش صداقت در کودکان برای والدین وجود دارد: زمانی که کودکتان به شما دروغ می گوید واکنش شدیدی نشان ندهید. به جای آن، به او کمک کنید تا راهی را پیدا کند که واقعیت و حقیقت را بگوید. وقتی که مادر شیرین چهارساله بعد از ظهر وارد اتاق نشیمن شد، دید که گلدان بزرگش افتاده است و چند شاخه ی گیاه داخل ان شکسته است. او متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است: یک بار قبلا، او شیرین را دیده بود که عروسک باربی اش « را از درخت بالا می برد» و او به دخترش گفته بود که این کار را انجام ندهد و دور و بر این گیاه نرود. وقتی که مادر از او توضیح خواست، نگاه گناه کار شیرین به سمت سگ خانوادگی رفت و این کار را به گردن سگ انداخت.

مادر شیرین عاقلانه از خود واکنش نشان داد: او حرف های دخترش را قطع کرد و گفت، «شیرین، من قول می دم که سرت داد نزنم. یک دقیقه در مورد آن فکر کن، و بعد به من بگو که واقعا چه اتفاقی افتاده است. «بعد از چند لحظه، کودک اعتراف کرد که کار خودش بوده است. به عنوان برخورد و عواقبت این کار، شیرین باید برای تمیز کردن کثیفی های ناشی از افتادن گلدان باید کمک می کرد و اجازه نداشت که آن روز بعد از ظهر تلویزیون تماشا کند، ولی مادرش خیلی تاکید کرد که چقدر به دخترش افتخار می کند که راستش را گفته است. با انجام این کار، او به کودکش درس بزرگی یاد داد: حتی با اینکه صادق بودن بعضی مواقع سخت است و با آن احساس راحتی نمی کنیم، تو و دیگر افراد زمانی که راستش را می گویید احساس بهتری خواهید داشت.

ارزش شماره ۲: عدالت

به کودکان تاکید کنید که کارشان را جبران کنند

در گردهمایی خانوادگی اخیر،پریا و فرهاد، دختر عمو و پسر عمو، داشتند با بلوک های چوبی قلعه درست می کردند. ناگهان، پریا به قلعه ی فرهاد ضربه زد، و او شروع به گریه کرد. با مشاهده ی این صحنه، پدر پریا دخترش را سرزنش کرد و به او گفت که عذرخواهی کند. پریا از روی اکراه گفت، «متاسفم.»

سپس پدر او را به کناری برد و پرسید، «تو می دونی که چرا بلوک های فرهاد را انداختی؟» پریا گفت که او از اینکه قلعه ی فرهاد بزرگتر از قلعه ی اوست عصبانی شده است. پدر گفت که هرچند که این بهانه ی خوبی برای خراب کردن قلعه ی پسرعمویش نیست، ولی او می تواند احساس او را درک کند. بعد از آن او پریا را برای بازی کردن بازگرداند.

این نوع واکنش پدر برای بسیاری از والدین دانا آشنا می باشد: او خواست که دخترش احساساتش را تشخیص دهد و آن را بیان کند و بداند که چرا او اینگونه رفتار کرد. این کار خوبی است ولی کافی نیست. برای کمک به کودک که عدالت را در خودش درون سازی کند، نیاز است که والدین کودکان را با عکس العملی آشنا سازند که اشتباهات را اصلاح کند. برای مثال، پدر پریا می توانست به دخترش پیشنهاد دهد که در بازسازی قلعه به فرهاد کمک کند یا اینکه برای عذرخواهی چندتا کلوچه برای فرهاد ببرد.

گفتن جمله ای مثل «متاسفم» برای یک کودک خیلی ساده است، و می تواند این کار را بدون اینکه به آن فکر کند انجام دهد. اصرار کردن به کودک برای جبران اشتباهش روشی فعالانه ایست که پیام را بهتر به او منتقل می کند. زمانی که متوجه شدید که کودکان با فردی رفتار بدی داشته است، به او کمک کنید که فکر کند که چگونه می تواند رفتار بدش را جبران کند. ممکن است او بتواند یکی از کامیون های اسباب بازی اش را در عوض اسباب بازی ای که خراب کرده است به همبازی اش بدهد. شاید او بتواند بعد از اینکه تمام روز خواهرش را اذیت کرد برای او یک نقاشی بکشد. با وارد کردن کودک به عکس العمل هایی مانند این، شما برای یک مهم تاکید داشته اید که به وسیله ی آن در برخورد با دیگران یک ویژگی ارزشمند را دارا باشد که یک روز در مذاکره با دیگران از ان بهره می برد.

منبع : آموزش ارزش های مهم به کودک پنج ساله

برای زیستن کودک در دنیای بزرگسالان ارزش های مهمی هستند که باید به آنها اموزش داد و این ارزش ها را پیگیری کرد. کودک پنج ساله آماده یادگیری این ارزش هاست، آنها را تنها نگذارید:

ارزش شماره ۱: صداقت

به کودکانتان کمک کنید تا راهی پیدا کنند که واقعیت را بگویند

بهترین راه برای راستگویی کودکان این است که خودمان فردی راستگو باشیم. به این داستان توجه کنید: سارا تصمیم گرفت که زمان های بازی پسر سه ساله اش را با دوستش پارسا محدود کند. پسرها اخیرا خیلی با هم دعوا می کردند و سارا فکر کرد که بهتر است که انها برای مدتی از هم جدا باشند و همدیگر را نبینند. بنابراین یک روز بعد از ظهر وقتی که مادر پارسا زنگ زد تا با همدیگر باشند، سارا گفت که پسرش کیان مریض است.

با شنیدن این جمله پسرش پرسید، «مامان من مریضم؟ من چم شده؟» سارا با ترس به پسرش نگاه کرد، و به او گفت که او فقط گفته که او مریض شده است، چون نمی خواسته که مادر پارسا را ناراحت کند. سپس سارا وارد یک سری توضیحات پیچیده در رابطه با تفاوت بین انواع مختلف دروغ شد، و کیان گیج شده بود. تمام چیزی که کیان متوجه شد این بود که بعضی وقت ها دروغ گفتن درست است، در حقیقت، این کاری است که مردم انجام می دهند.

رفتار شما راهنمای کودک است، بنابراین بسیار مهم است که شما سعی کنید که از دروغ گفتن و گول زدن دیگران پرهیز کنید، حتی زمانی که دروغ گفتن بی ضرر به نظر می رسد (هیچ وقت، برای مثال، چیزی مانند «بیا به بابا نگوییم که ما امروز بعد از ظهر شکلات داشتیم.» را نگویید) بگذارید که فرزندتان بشنود که شما با دیگر بزرگسالان صادق هستید. بهتر بود که سار: می گفت: « امروز روز خوبی برای بازی کردن نیست. من خیلی نگرانم چون پسرها هفته ی گذشته خیلی با هم دعوا کردند. من فکر می کنم که آنها باید رابطه شان را قطع کنند.»

راه دیگری که برای رشد ارزش صداقت در کودکان برای والدین وجود دارد: زمانی که کودکتان به شما دروغ می گوید واکنش شدیدی نشان ندهید. به جای آن، به او کمک کنید تا راهی را پیدا کند که واقعیت و حقیقت را بگوید. وقتی که مادر شیرین چهارساله بعد از ظهر وارد اتاق نشیمن شد، دید که گلدان بزرگش افتاده است و چند شاخه ی گیاه داخل ان شکسته است. او متوجه شد که چه اتفاقی افتاده است: یک بار قبلا، او شیرین را دیده بود که عروسک باربی اش « را از درخت بالا می برد» و او به دخترش گفته بود که این کار را انجام ندهد و دور و بر این گیاه نرود. وقتی که مادر از او توضیح خواست، نگاه گناه کار شیرین به سمت سگ خانوادگی رفت و این کار را به گردن سگ انداخت.

مادر شیرین عاقلانه از خود واکنش نشان داد: او حرف های دخترش را قطع کرد و گفت، «شیرین، من قول می دم که سرت داد نزنم. یک دقیقه در مورد آن فکر کن، و بعد به من بگو که واقعا چه اتفاقی افتاده است. «بعد از چند لحظه، کودک اعتراف کرد که کار خودش بوده است. به عنوان برخورد و عواقبت این کار، شیرین باید برای تمیز کردن کثیفی های ناشی از افتادن گلدان باید کمک می کرد و اجازه نداشت که آن روز بعد از ظهر تلویزیون تماشا کند، ولی مادرش خیلی تاکید کرد که چقدر به دخترش افتخار می کند که راستش را گفته است. با انجام این کار، او به کودکش درس بزرگی یاد داد: حتی با اینکه صادق بودن بعضی مواقع سخت است و با آن احساس راحتی نمی کنیم، تو و دیگر افراد زمانی که راستش را می گویید احساس بهتری خواهید داشت.

ارزش شماره ۲: عدالت

به کودکان تاکید کنید که کارشان را جبران کنند

در گردهمایی خانوادگی اخیر،پریا و فرهاد، دختر عمو و پسر عمو، داشتند با بلوک های چوبی قلعه درست می کردند. ناگهان، پریا به قلعه ی فرهاد ضربه زد، و او شروع به گریه کرد. با مشاهده ی این صحنه، پدر پریا دخترش را سرزنش کرد و به او گفت که عذرخواهی کند. پریا از روی اکراه گفت، «متاسفم.»

سپس پدر او را به کناری برد و پرسید، «تو می دونی که چرا بلوک های فرهاد را انداختی؟» پریا گفت که او از اینکه قلعه ی فرهاد بزرگتر از قلعه ی اوست عصبانی شده است. پدر گفت که هرچند که این بهانه ی خوبی برای خراب کردن قلعه ی پسرعمویش نیست، ولی او می تواند احساس او را درک کند. بعد از آن او پریا را برای بازی کردن بازگرداند.

این نوع واکنش پدر برای بسیاری از والدین دانا آشنا می باشد: او خواست که دخترش احساساتش را تشخیص دهد و آن را بیان کند و بداند که چرا او اینگونه رفتار کرد. این کار خوبی است ولی کافی نیست. برای کمک به کودک که عدالت را در خودش درون سازی کند، نیاز است که والدین کودکان را با عکس العملی آشنا سازند که اشتباهات را اصلاح کند. برای مثال، پدر پریا می توانست به دخترش پیشنهاد دهد که در بازسازی قلعه به فرهاد کمک کند یا اینکه برای عذرخواهی چندتا کلوچه برای فرهاد ببرد.

گفتن جمله ای مثل «متاسفم» برای یک کودک خیلی ساده است، و می تواند این کار را بدون اینکه به آن فکر کند انجام دهد. اصرار کردن به کودک برای جبران اشتباهش روشی فعالانه ایست که پیام را بهتر به او منتقل می کند. زمانی که متوجه شدید که کودکان با فردی رفتار بدی داشته است، به او کمک کنید که فکر کند که چگونه می تواند رفتار بدش را جبران کند. ممکن است او بتواند یکی از کامیون های اسباب بازی اش را در عوض اسباب بازی ای که خراب کرده است به همبازی اش بدهد. شاید او بتواند بعد از اینکه تمام روز خواهرش را اذیت کرد برای او یک نقاشی بکشد. با وارد کردن کودک به عکس العمل هایی مانند این، شما برای یک مهم تاکید داشته اید که به وسیله ی آن در برخورد با دیگران یک ویژگی ارزشمند را دارا باشد که یک روز در مذاکره با دیگران از ان بهره می برد.

منبع : آموزش ارزش های مهم به کودک پنج ساله

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

درباره ما
موضوعات
آمار سایت
  • کل مطالب : 333
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 429
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 334
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1830
  • بازدید ماه : 11352
  • بازدید سال : 1451545
  • بازدید کلی : 4322640
  • <
    اطلاعات کاربری
    نام کاربری :
    رمز عبور :
  • فراموشی رمز عبور؟
  • خبر نامه


    معرفی وبلاگ به یک دوست


    ایمیل شما :

    ایمیل دوست شما :



    کدهای اختصاصی